چرا ادعاهای بدون شواهد علمی و منطقی را باور می کنیم؟
زندگی روزمرهی ما، چه در زمینههای تغذیه و چه سایر زمینهها، سرشار است از باورهای کهنهای که نه تنها شواهد مستندی برای آن نداریم، بلکه در تناقض کامل با دستاوردهای علمی و منطق است.
برای مثال: یکی از جالبترین این اعتقادات «رژیم گوشتخواری» است.
رژیم گوشتخواری (کارنیوُر دایت) رژیمی است که در آن تنها مصرف انواع گوشتها و تخم مرغ مجاز میباشد. در واقع در این رژیم غذایی، سایر گروههای غذایی شامل غلات، سبزیجات، میوهجات، حبوبات و لبنیات ممنوع است.
امروزه هزاران نفر از این رژیم غذایی پیروی میکنند و روزانه به تعدادشان اضافه میشود. پزشکان متعددی هم هستند که از این استراتژی رژیمی طرفداری میکنند و سعی میکنند آن را علمی نشان دهند تا جایی که دکتر «شاون بِیکِر»، از مروجان این رژیم، کتابی با نام رژیم گوشتخواری به چاپ رسانده که به قول خودشان کتاب علمی است.
نکته جالب اما اینجاست: علیرغم ادعای علمی بودن این رژیم، حتی یک مطالعهی علمی در مورد اثرات رژیم گوشتخواری در انسان وجود ندارد! بازم تاکید میکنم؛ حتی یک مطالعه!
در واقع هیچ گونه شواهدی مبنی بر ادعاهای این افراد حول سالم بودن این رژیم وجود ندارد. از سوی دیگر، با کمی تفکر منطقی و عاقلانه، میتوانیم نقض آن را نشان دهیم چرا که شواهد علمی با مستندات و اقتدار بیان میکند که سایر گروههای غذایی از جمله سبزیجات، میوهجات، حبوبات و… با ریسک بسیاری از بیماریهای مزمن رابطهی معکوسی دارد و کاهش دریافت فیبر رژیمی منجر به بروز بسیاری از بیماریها میشود.
نکتهی جالبتر اینکه دکتر بیکر کمپینی راه انداخته که مردم کمک مالی کنند تا بتوانند یک مطالعهی علمی بر روی این رژیم انجام دهند (تصویر زیر) و تا الان هم حدود ۱۲۰ هزار دلار جمع شده است. خیلی جالبه! کسی که ادعا می کند بهترین رژیم دنیا را دارد و به قول خودش کتاب علمی با صدها رفرنس علمی در تایید این رژیم نوشته، می خواهد اولین مطالعه علمی رو در این مورد انجام بدهد.
مطمیٔنا چنین مطالعهای که پر است از تضاد منافع، هیچ وجاهت علمی ندارد و تمام این بحثها یک نمایش تبلیغاتی است.
در این مورد و مثالهای مشابه میتوان ساعتها صحبت کرد اما شاید بهتر باشدما هم نگاهی به خودمان بیاندازیم. کمی عمیقتر در اعماق اعتقاداتمان پیش رویم و ببینیم کدام یک از اعتقاداتمان براساس شواهد بوده؟ آیا اول شواهد را جستجو کردیم و بعد از بررسی تمامی جوانب و شواهد به چیزی اعتقاد پیدا کردیم یا مثل دکتر بیکر اول به چیزی ایمان پیدا میکنیم و سپس در به در به جستجوی مدرک (یا گاهی جعل مدارک و مغلطه) برای آن هستیم؟
نگارنده: معصومه حسینی